شب گذشته حوالی ساعت ۱۰:۴۰ شب بود که مونا مهرجویی دختر داریوش مهرجویی و وحیده محمدی فر، با تماسی که مادرش با وی میگیرد برای صرف شام از جهانشهر کرج به شهرک زیبادشت میرود.
مونا وقتی وارد خانه میشود کسی پاسخ سلامش را نمیدهد، چند قدمی که وارد اتاق میشود، بدن غرق در خون پدرش را میبیند که بر زمین افتاده، نگاهی به اطراف میاندازد، مادر را صدا میزند، اما باز هم صدایی نمیشنود؛ ناگهان کمی آن طرفتر، پیکر مادرش را نیز میبیند.
مونا اولین کسی بود که خبر قتل داریوش مهرجویی را به پلیس میدهد، پلیس از او میخواهد که با اورژانس نیز تماس بگیرد شاید هنوز جانی در بدن کارگردان سینمای ایران و همسرش باشد.
شهرک زیبادشت مرکزی، شهرکی کاملا محصور بوده و دور تادور آن را با دیوارهایی محصور کرده که هر کسی نتواند وارد این شهرک ویلانشین شود. درب ورودی نیز حداقل دارای ۳ نگهبان هست که شبانه روز اقدام به نگهبانی و کنترل ورود و خروج تردد کنندگان به شهرک را در دست دارند.
دادستان فردیس میگوید: به دلیل اهمیت موضوع با دستور رییس کل دادگستری استان البرز، به همراه بازپرس کشیک در صحنه جرم حاضر شده و دستورات لازم برای تعقیب و دستگیری متهم یا متهمین صادر میشود.
یکی از نزدیکان خانوادگی مرحوم مهرجویی میگوید: چند ماه قبل و پیش از آنکه خانواده مهرجویی به فرانسه سفر کنند یکی از بستگانش از آنان میخواهد به دلیل مشکل خانوادگیای که برایش بوجود آمده در ویلای شخصی مهرجویی در شهرک زیبادشت ساکن باشد. آنها نیز قبول میکنند.
او میافزاید: چهار ماه پیش، پس آنکه خانواده مهرجویی از سفر فرانسه به ایران بازگشتند، داریوش به من گفت که دو سنتوری که برای ساخت فیلم علی سنتوری تهیه کرده بوده است، از خانهاش ناپدید شده است.
فرد دیگری با خانواده مهرجویی آشناست و از ساکنان شهرک است نیز اشارهای به جابجا شدن کتابهای نفیس استاد میکند. او میگوید: بعد از سفر استاد چندین بار به من گفت که ترتیب کتابهایی که داشته ام به هم ریخته است، و در این میان برخی از کتابهای نفیسی که داشتم نیز اکنون پیدا نمیکنم.
فرد نزدیک به خانواده مهرجویی این را هم میگوید که «من خواستم سرقت سنتورها را پیگیری کنم که مرحوم مهرجویی اجازه نداد، حتی همین نکتهای که هم مرحومه محمدی فر در پستاش اشاره کرده را نیز خواستم پیگیری کنم باز هم ممانعت کردند و اجازه طرح شکایت از این موضوع را به من ندادند.»
اشاره این فرد به انتشار متن یکی از پستهای صفحه اینستاگرامی وحیده محمدی فر است که وی در آن نوشته بود: «شخصی با آمدن پشت پنجره ویلا، او را تهدید به قتل کرده است».
وحیده محمدی فر در پستش مینویسد: «.. رفتم دیدم پشت شیشههای مات پنجره یک نفر چسبیده به در... اول فکر کردم شوخی است، گفتم کی هستی؟ هیچی نگفت... هی گفتم تو کی هستی.. حرف زشتی زد و ناگهان چاقویی از پشت سایه روشن مات پنجره به من نشان داد... گفتم الان زنگ میزنم ۱۱۰ گفت، بزن، ولی من حسابتون رو میرسم...»
رییس کل دادگستری البرز، اما از ثبت نکردن حتی یک شکایت از سوی خانواده مهرجویی خبر میدهد.
وی درباره انتشار مطلبی در صفحه شخصی همسر مرحوم داریوش مهرجویی مبنی بر ورود غیرقانونی به منزل آنها و سرقت میگوید: «بررسیهای صورتگرفته نشان میدهد در خصوص ورود غیرقانونی به ویلای مقتولان و همچنین سرقت لوازم آنها که گویا در فضای مجازی توسط همسر مرحوم مهرجویی طرح شده بود شکایتی در دادسرای عمومی و انقلاب فردیس یا پلیس مطرح نشده بود تا پلیس یا دستگاه قضایی به موضوع ورود داشته باشند.»
صبح امروز خبری به نقل از دادستان فردیس در فضای مجازی منتشر میشود که در آن به وجود آثار سرقت در خانه اشاره میکند. در این خبر که منبع آن ذکر نشده به نقل از دادستان فردیس آمده است: «آثار سرقت در خانه مشهود بوده و حتی طلاهای خانم محمدی فر هم از دستانش جدا شدند.»
با تشکیل پرونده در شعبه ۳ بازپرسی فردیس، پرونده برای تحقیقات بیشتر به دادسرا ارجاع شده و باید منتظر ماند و دید که کدام یک از این روایتها تحقق خواهد یافت.
تا کنون چهار مظنون در جریان تحقیقات و رسیدگی به پرونده قتل مرحوم داریوش مهرجویی و همسرش بازداشت شدهاند. هیچ یک از افراد بازداشت شده از اتباع بیگانه نبودهاند.
با توجه به نوع جنایت و خشونت آن احتمال کینه شخصی وجود دارد. ممکن است سرقت جزئی طلا و موبایلها با هدف رد گم کنی صورت گرفته باشد.
حسین فاضلی هریکندی رئیس کل دادگستری استان البرز هم درباره آخرین جزئیات پرونده قتل داریوش مهرجویی و همسرش گفته است: براساس گزارش پزشکی قانونی پس از انجام کالبدگشایی علت فوت مرحوم مهرجویی و همسرش خونریزی شدید به دلیل جراحات وارده به واسطه برخورد چاقو یا جسم برنده و نوک تیز به بدن اعلام شده است.
ضرباتی با چوب و یا جسم سخت نیز به سر مرحوم مهرجویی برخورد کرده است که منجر به شکستگی سر نشده و علت فوت نبوده است.